اختصاصی زرجوب،فرهنگی: مجید نظرلی نوازنده سنتور درباره وضعیت موسیقی و نوازندگان خیابانی با خبرنگار زرجوب به گفت و گو پرداخت.
نظرلی که دانشجوی انصرافی مهندسی صنایع است و در حال حاضر مشغول تحصیل در رشته هنر میباشد به گفته خودش در دوران کودکی به طور اتفاقی با ساز سنتور آشنا شد و به دلیل علاقه اش به موسیقی و همینطور حمایت های پدرش در سن ۸ سالگی آموختن سنتور را آغاز کرد و در این راستا در محضر استادانی چون کامران تقی زاده، اردوان کامکار و روزبه رحیمی آموخته است و سال های زیادی است که خودش هم هنرجوهای زیادی را پرورش می دهد.
مجید نظرلی با بیان اینکه در سال های ۸۰ تا ۹۰، آخرین گنجینه های موسیقی ما از بین رفتند،گفت: سیاست هایی روی موسیقی ما تاثیر گذاشت که محوریت اصلی آن باند بازی بود؛ حضور افراد غیرمتخصص در راس کار موسیقی را به کالا تبدیل کرد با تبلیغ و شخصیت دادن به افراد و سرمایه گذاری بر روی آثارشان باعث ظهور یک موسیقی فاجعه بار در جامعه موسیقی ایران شد و نهایتا سبب نگاه تجاری به هنر شد و امروزه می توان گفت حال موسیقی ما خراب است.
وی با اشاره بر این مسئله که صدا و سیما می تواند تاثیر شایانی بر ارتقا سطح سلیقه موسیقایی مردم داشته باشد افزود: وقتی سازهای ایرانی در صدا و سیمای ما سانسور می شود، وقتی تبلیغات برای موسیقی غیرهنری و تجاری است، چطور موسیقی ایرانی و نوای آن برای مردم قابل فهم و درک باشد؛ در حال حاضر مردم اصلا موسیقی خوب گوش نمی دهند فقط یک چیزی پخش می کنند تا برقصند و شاد باشند در صورتی که موسیقی صرفا برای حرکات موزون نیست و متاسفانه مردم ما به این سبک عادت کرده اند. یکی از دلایلی که من در خیابان سنتور می نوازم، آشنا کردن مردم با این فرهنگ و با این موسیقی است و تمام تلاشم را برای زنده نگه داشتن آن انجام خواهم داد.
این هنرمند گیلانی در ادامه گفت: برای اینکه بدون واسطه با مردم در ارتباط باشم، ترجیح دادم که در خیابان سنتور بنوازم. چون معتقدم وقتی پای واسطه به این عرصه باز می شود، موسیقی تبدیل به کالای تجاری خواهد شد؛بازخوردهای مردم نسبت به سنتور نوازی بنده بسیار مثبت بوده است و سعی میکنم رابطهی صمیمانه با مردم داشته باشم وبا همه رفیق باشم، مردم همیشه به من لطف داشته و دارند و حتی با شنیدن «دمت گرم» از سوی مخاطبان انرژی مضاعف می گیرم و باید بگویم که این کار را به عشق مردم انجام می دهم وگرنه از لحاظ مالی مشکلی ندارم؛ در مورد آهنگسازی هم باید بگویم: آهنگسازی هم انجام داده ام ولی موسیقی ایرانی مبنایش بداهه نوازی است یعنی حالت بداهه پردازی یا شعر گفتن در لحظه به زبان موسیقی دارد.در اجراهای خیابانی هم آهنگ هایی که می نوازم همان حالت بداهه نوازی در لحظه محسوب می شود.
نظرلی در مورد معنا و مفهوم ساز سنتی و ایرانی اینگونه توضیح می دهد: اینکه می گویند سنتور ساز سنتی است، اشتباه است. سنتور یک ساز ایرانی است و نیازمند شنیده شدن است این موسیقی یک موسیقی جدی است و مردم با موسیقی جدی بیگانه شده اند. گوش مردم به ابتذال کشیده شده و به موسیقی بی محتوا و بی کیفیت عادت کرده است، در حالی که موسیقی و نوای سنتور انسان را به تفکر وا می دارد. این موسیقی، موسیقی است که در کنارش شعرهای حافظ با آن معانی پرمحتوا و عرفانی خوانده می شود. همانطور که مردم حافظ را از رو نمی توانند به درستی بخوانند، سنتور را هم که یک موسیقی اصیل ایرانی است و با همان حال و هوای عرفانی، نمی توانند گوش دهند چون برایشان قابل درک نیست و این قابل درک نبودن ریشه در قطع بودن ارتباط مردم با این نوع موسیقی دارد.
نظرلی در مورد برگزاری کنسرت و استقبال از اجرای های سنتی گفت: همیشه به فکر اجرای کنسرت بوده و هستم و شرایطش را هم دارم ولی وقتی اساتید بزرگ ما کنسرت می گذارند و سالن پر نمی شود و استقبال صورت نمی گیرد، برگزاری کنسرت توسط من که جای خود دارد و قطعا هیچ کس برای دیدن اجرای من که مخاطب چندانی ندارم، نخواهد آمد و باز هم این برمی گردد به قطع بودن ارتباط مردم با موسیقی ایرانی و عدم تبلیغات درست و آشنا نبودن مردم با این نوع از موسیقی است.
وی درباره وضعیت معیشتی هنرمندان موسیقی گفت: موسیقی در ایران در صورتی می تواند جوابگوی گذران زندگی هنرمندان باشد که هنرجو داشته باشد، برای ضبط آهنگ به استودیو برود و اجرای کنسرت داشته باشد. من اساتیدی را می شناسم که به سختی خرج زندگی و زن و بچه را در می آوردند. در صورتی که اگر این اساتید در رفاه کامل به سر می بردند و مورد حمایت قرار می گرفتند، می توانستند در پیشرفت هنر موسیقی بسیار موثر باشند و باید بگویم هستند هنرمندانی که به اجبار زندگی، راننده اسنپ شده اند و یا وارد کاری خارج از حیطه هنر موسیقی شده اند تا گذران زندگی کنند. در ایران هنرمند واقعی به جایگاه اصلی خود نمی رسد در حالی که اشخاصی مانند “حامد همایون” که دست پرورده مافیا و موسیقی تجاری هستند با اجرای کنسرت و تور، رکورد گینس را می شکنند و مثلا ۲۰ میلیارد سود می برند و می توانم به جرات بگویم که اساتید موسیقی حتی این مبلغ پول را به خواب هم ندیده اند و با وجود این مافیا و این اشخاص که ساخته و پرداخته موسیقی تجاری است باید فاتحه موسیقی ایرانی را خواند.
نظرلی در خصوص دوران کرونا چنین می گوید: قبل از ایام کرونا من به بوشهر سفر کرده بودم و در آنجا سنتور می زدم و بعد از اعلام کرونا در همانجا ماندم و با وجود اینکه گفته می شد در خانه بمانید ولی من احساس می کردم در این شرایط بحرانی و فشارها و استرسی که مردم دارند، کار مفیدی که برای تقویت روحیه مردم می توانم انجام دهم همین سنتور نوازی در خیابان است، بازخوردهای مثبت بسیاری از طرف مردم دریافت کردم و این باعث خوشحالی من است. زمانی هم که به رشت برگشتم برای خوب شدن حال مردم رشت در این ایام به سنتورنوازی خود ادامه دادم تا برای دقایقی هم که شده باعث حال خوب مردم باشم ولی متاسفانه مدتی است که مقامات قضایی حکم دستگیری نوازندگان خیابانی را صادر کرده و همینطور به سدمعبر نامه زده اند، طوری شده که حتی ماموران شهرداری هم جلوی نوازندگان خیابانی را می گیرند و به شدت فعالیت ما سخت شده است. من به شخصه مدتی است ساز نمی زنم یا خیلی کم رنگ و آن هم زمان هایی که کسی از آقایان نباشد.
مسوولین پا روی دم ما نگذارند و ما را اذیت نکنند، نیازی به حمایت آنها نداریم.
وی در ادامه گلایه هایی را مطرح کرد: در سال ۹۶ زمانی که ترم دوم دانشگاه بودم به جرم نوازندگی دستگیر شدم، البته جرمی که قاضی پرونده اعلام کرده بود این بود: «اظهار به فعل حرام در اماکن عمومی و خدشه دار کردن عفت عمومی» و با این جرم مرا به بازداشتگاه پل عراق فرستادند و ۳روز بازداشت بودم و در آخر با قرار فیش ۲میلیون فیش حقوقی آزاد شدم و با من مثل یک مجرم جانی برخورد کردند. بعد از آزادی سازم را حدود ۳ ماه تحویل ندادند و در آخر هم با دعوا سنتورم را پس گرفتم. همین طور که گفتم دانشجو بودم و به خاطر نداشتن ساز آن هم به مدت ۳ماه به درسم هم لطمه وارد شد و این داستان خیلی عجیب است، فردی که موسیقی می خواند چنین برخوردی با او شود. اگر موسیقی حرام است چرا در دانشگاه و در آموزشگاه ها تدریس می شود؟ اگر غیر از این موضوع است پس چرا با نوازنده موسیقی اینگونه برخورد می شود؟ باید در اینجا به یک نکته اشاره کنم که در هیچ کلیپ یا ویدیویی از نوازندگی من هیچ فعل حرامی وجود ندارد چون اصلا موسیقی من مبتذل نیست و این را همه مردم می دانند و حتی اداره مربوطه هم به این امر واقف است.
وی در پایان گفت و گوی خود با زرجوب افزود: حرف برای گفتن زیاد است، دغدغه های زیادی برای هنرمند موسیقی وجود دارد ولی گفتنی نیست و گفتنش هم فایده ای ندارد. به امید روزی که موسیقی ایرانی جایگاه واقعی خود را پیدا کند و گسترش یابد، مخاطبین خود را جذب کند و گوش و روح مردم به موسیقی ایرانی و موسیقی خوب عادت کند.